-
۵
یکشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1387 01:50
چشم بسته٬دستانت را بر سر گذاشه می دوی وای....فرار می کنی؟ فرار؟ با تمام توانی که در بدن نداری فرار می کنی از من من.... هاج و واج....گیج و منگ ایستاده ام به دویدن تو می نگرم وبه دستانم آخ.... آخ....طفلک احمق من فرار نکن این گوی سرخ که دستانم را خونی کرده اناریست برای بهبود مزاجت نه دل من فرار نکن دیوانه.
-
۴
دوشنبه 2 اردیبهشتماه سال 1387 23:44
حمله حروف کوران کلمه جبر جمله پارگرافهای پاره پاره متون مرده ٬ خط خورده افکار نیمه کاره خفه شده ٬ سر خورده سردرد ٬ خفگی ....... سکوت شهوت شعری تازه.
-
۳
سهشنبه 27 فروردینماه سال 1387 11:50
روی مگردان چهره ام نمایان یک آن گر این گونه ام می خواهی دیگرگونه ام می خواهی روی نمایان چگونه ام؟ چگونه ام می خواهی؟
-
۲
چهارشنبه 21 فروردینماه سال 1387 21:53
درز خود می دری و زحمت ما می داری . .................................................................................... پ.ن:آخه ما خیاط هم می باشیم.
-
۱
سهشنبه 20 فروردینماه سال 1387 13:56
هی من اینجام.